مندرج در ژورنال شماره ۹۴۶ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
بنا به ادعاهای یک مامور سابق وزارت اطلاعات، ضارب قضات رازینى و مقیسه، افسردگى داشت و به خاطر تغییر رسته اش از ادارى به خدماتى و کسر حقوق از دو قاضى فوق دلخورى داشته است. جناب رضوى، مامور سابق وزارت اطلاعات، همچنین افزود که “این قتل سیاسى نبود و ضارب به جریانات سیاسى مربوط نبوده است.”
یک هفته پس از ترور قاضى رازینى و قاضى مقیسه که هر دو در کشتار زندانیان سیاسى در دهه ۶۰ دست داشتند، اظهار نظرهای ضد و نقیض در مورد علت یا علل این قتلها از سوى مسئولین رژیم اسلامى مطرح شد. اما نکته جالب توجه در این “جنجالهاى اطلاعاتى” روش همیشگى رژیم در پیدا کردن مشکلات روحى در افرادى است که از نظر رژیم “علیه نظام و امنیت کشور” اقدام کرده اند.
“کشف” افسردگی و دیگر بیماریهای روانی، به روش جدید برای رژیم تبدیل شده است تا واقعیتهای سیاسی و مشکلات مردم ایران با کل حکومت را پنهان کند. در “اعتراض عریان” آهو دریایى نیز ما شاهد تلاش شبانه روزى رژیم بودیم تا خانم دریایى را یک “بیمار روانى” معرفى کند.
اگر رژیم بپذیرد که عامل ترور این دو قاضى و یا دیگر موارد مشابه در چند دهه قبل، از طرف سازمانهاى مخالف خود و یا “جاسوسان” کشورهاى همجوار و غیره بوده اند، ضعف اطلاعاتى خود را نشان مى دهد. از طرف دیگر، اگر قبول کند که عامل ترور به دلیل مشکلات معیشتى و شغلى دست به این اقدام زده، در واقع جرم رژیم را تایید کرده است.
کشتن این دو قاضى جانى، براى رژیم آنچنان سنگین است که به هر شکلى میخواهد از تبعات سیاسى آن کم کند. همچنین کشتن این دو فرد زنگ خطرى براى تمامى حکومتیان است که براى ادامه حیات باید دنبال “سوراخ موش” باشند.
اینطور به نظر میرسد که همه چیز رژیم وارونه است. عواقب “افسردگى” و “بیماریهاى روحى” در همه جاى دنیا معمولا گریبان شخص و یا بعضا اطرافیان فرد را میگیرد، اما در ایران تحت حاکمیت آیت الله ها تبدیل به مشکل “امنیتى و سیاسى” براى حکومت میشود.
و بالاخره اگر “افسردگى” اجتماعى وجود دارد باید ریشه آن را در ادامه حیات این رژیم جستجو کرد و تبر را بر همین ریشه کوبید.
سردبیر این شماره: کیوان جاوید
در انتشار یادداشتهای ژورنال بکوشید
وبسایت ژورنال:
journalfarsi.com
ایمیل: journalfarsi@gmail.com
اینستاگرام:
journalfarsi
تماس از طریق تلگرام: ۰۰۴۴۷۷۸۸۹۸۸۶۴۳