مندرج در ژورنال شماره ۳۴۳ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
در یادداشتی از حمید تقوایی تحت عنوان: اتوبوسی به ته دره” یکی از خوانندگان ژورنال وارد دیالوگ انتقادی با ما شدند که اینجا می بینید.
بهزاد: البته تو این اتوبوس فقط رضا پهلوی نیست. مهتدی هم هست. به نظرم باید با تمام ابعاد موضوع را دید
جواب: سابقه و کارنامه آقای پهلوی، نفس دفاعش از دیکتاتوری پهلوی و نفس لقب شاهزاده، نشان میدهد که ایشان هیچ ربطی به زن زندگی آزادی ندارد. کدام انقلاب را در دنیا سراغ داری که یک شاهزاده از تخت افتاده رهبرش باشد! این جمع کنفرانس واشنگتن هم چه بخواهند و چه نخواهند عملا حول ایشان جمع شده و به ایشان اعتبار میدهند. تمام مساله اینست که شاهزاده نماد گذشته و ارتجاع است و هر قدر نفوذش بیشتر بشود به همان اندازه انقلاب تضعیف خواهد شد. بحث صرفا بر سر آینده بعد از جمهوری اسلامی نیست بلکه بر سر مبارزه برای سرنگونی این حکومت است. مواضع و سیاست و افقی که رضا پهلوی نمایندگی میکند در عمل جمهوری اسلامی را تقویت میکند و نه تضعیف. (فقط هیاهوی وکالت و اصل تمامیت ارضی را در نظر بگیر که چطور در صفوف مردم تفرقه انداخته.)
افتخار رضا پهلوی به “پدر تاجدارش” است و مردمی دانستن کودتای ۲۸ مرداد و فتنه قلمداد کردن انقلاب ۵۷. و از همین حالا در فکر کنار آمدن با بخشهایی از سپاه و ارتش و بسیج و همچنین آوانس دادن به ویروس مذهب است، نه تنها راه حلی برای آینده ندارند که در راه سرنگونی حکومت همین امروز سنگ اندازی می کند. رضا پهلوی همین امروز با علم کردن پرچم تمامیت ارضی دارد این پیام را میدهد که اگر منطقه ای مثل کردستان یک روزی حرفی از جدایی بزند با شمشیر ناسیونالیسم آریایی روبرو می شوند. همان کاری که خمینی با کردستان کرد. در این اتوبوسی که درش به اصطلاح باز است بقیه مسافر اند و راننده آقای پهلوی است و به این ترتیب مقصد این اتوبوس را راننده دارد تعیین می کند.
در ضمن انقلابِ زن زندگی آزادی فراتر از این است که بعدا مجلس تشکیل بدهند تا چطور گردشگری و جذب سرمایه بین المللی در ایران راه اندازی بشود. هر چقدر که انقلاب ایران حول انسانیت و انسان گرایی و رفاه و برابری و عدالت اجتماعی متحد می شود رضا پهلوی به تاریخ کورش کبیری و شاهنشاهی و گذشته پرستی خاندان پهلوی بیشتر می چسبد و همانطور که گفته حاضر است این حکومت بماند اما مردم به اسلام تعرض نکنند. کافی است مجددا خیابانهای ایران شلوغ بشود، که نشانه ها از شروع فاز دوم حکایت دارد، تا خیابان مشخص کند مردم چه می خواهند و چه نمی نمی خواهند. مثل جوابی که به وکالت دادند.
بهزاد: قرار نیست شاهزاده نقش محوری را داشته باشد چنین نقشی را برایش قائل نشدند. در ضمن باید قبول کرد که ایشون هم طرفدارانی دارند. جامعه متکثر است
جواب: قرار بود ایشون نقش محوری داشته باشد اما با اعتراض و انتقاد و نقد عقب نشست. بنابر این داوطلبانه از نقش محور ی خود کنار نکشید. در ضمن حتما طرفدارانی دارد اما قرار نیست بخاطر طرفدارانش ما نقد و افشای اصولی خود را کنار بگذاریم. جامعه متکثر است اما آنچه مهم است نقد عمیق باید باشد تا باز هم انقلاب ملاخور نشود. این تجربه ما از انقلاب ۵۷ است. با نقد است که انقلاب تعمیق میشود نه با معدل گیری بین طبقات و گرایشات سیاسی. مضافا اکثریت عظیم جامعه برای آزادی و رفاه و برابری در این انقلاب حضور دارند که آقای پهلوی مطلقا نماینده این مردم با این خواسته ها نیست.
بهزاد: به نقد که اشکالی نیست. همه باید در معرض نقد و بررسی باشند بحث بر سر اتحاد موقت و تاکتیکی جهت رسیدن به یک هدف مشترک هست.
اختلافات را بعد از سرنگونی شاه باید گفت، این جمله یادتان هست؟ یعنی حالا خمینی و اهدافش را در معرض دید جامعه قرار ندهید. وقتی هم “رهبر انقلاب” شد فورا شمشیر از رو بست و آن جنایتی را آفرید که می دانیم. در ثانی “اتحاد موقت و تاکتیکی برای رسیدن به یک هدف مشترک” معنی میدهد و در خود اشکالی ندارد. بنابر این باید در مورد آن هدف مشترک صحبت کرد که چیست؟ شما پلتفرم رضا پهلوی را که با تمامیت ارضی و پرچم شیر خورشید و نامیدن انقلاب ۵۷ به نام فتنه ۵۷ قبول دارید؟ یعنی ایشان به روشنی از عملکرد جنایتکارانه پدر خودشان و ساواک مخوف دفاع می کنند. با این اهداف به چه چیزی می رسیم؟ غیر از شکست دادن همین انقلاب جاری در ایران چه بدست می آوریم؟ کارنامه و حرف های همین امروز ایشان نشان میدهد که بجای همراهی در انقلاب دارد همچون ستون پنچم در این حرکت زیبای مردمی عمل میکند.
بهزاد: بله. آن موقع خمینی به اصطلاح رهبر کاریزماتیک بود، ولی الان رهبری فرد منتفی است و به نظرم جامعه پذیرای رهبری فردی نیست.
جواب: خب اینکه رضا پهلوی نتوانست این جایگاه را پیدا کند یک روند و یک مبارزه منسجم پشت سر خودش دارد. بی تاریخ نیست. نمی شود گفت بگذارید کارش را بکند و بعد از سرنگونی می نشینیم و تصمیم می گیریم چه کسی و چه چیزی انتخاب بشود. انتخاب فردا نتیجه مبارزه امروز در دفاع از انقلاب مردم است. هر چه نقد ریشه ای تر باشد جلوی بند و بست آتی را می گیرد. فرض کنید وقتی حالا رضا پهلوی می گوید ما سپاه و بسیج و ارتش را می خواهیم و اینها بعدا باید امنیت را پاسداری کنند، اگر با تمام قدرت جلوی این نایستیم، خوب مثل ارتش شاه که دست نخورده در خدمت رژیم فعلی قرار گرفت همان اتفاق تکرار می شود. مثلا رضا پهلوی اصلا خواهان قرار گرفتن سپاه در لیست تروریسم حکومتی نبود و حالا هم زیر فشار است تا این اصل را قبول کند اما همچنان مقاومت می کند که کل سپاه زیر ضرب انقلاب جاری قرار نگیرد. شعار مورد علاقه همسر رضا پهلوی را حتما شنیدید: “مرگ بر سه مفسدین. ملا و چپی مجاهدین”. آیا شما جایی دیدی که رضا پهلوی بگوید این اشتباه هست؟ یعنی نمی دانند چرا طرفدارانش در خارج کشور و همسر ایشان این شعار را سر میدهند و تکرار می کنند؟ بنابر این باور کنید که نقد ما از روی لجبازی با کسی نیست. در دفاع از آزادی های بی قید شرط و علیه سیستم آقا بالاسر است.
بهزاد: جامعه با سال ۵۷ اصلا قابل مقایسه نیست. آن موقع فقط شور بود اما الان به نظرم شعور خیلی بیشتر است. همینکه همه در مورد شعار زنش موضع گرفتند نشانه همین آگاهی است.
جواب: خب این نتیجه نقد است. ما هم با این مواضعی که داریم در همین جهت حرکت می کنیم. آن موقع که بقول تو همه اش شور بود همه احزاب نابود شده بودند و جامعه با ابزار مدیای اجتماعی که وسیعا نقد کند دسترسی نداشت. چرا امروز با نقد حزب به هر آنچه فکر می کنیم سد راه مردم است باید برنجیم یا نگران شویم. چرا باید بگذاریم جامعه بعد از ۱۰۰ سال از دوران انقلاب مشروطه تا حالا اسیر دیکتاتوری و بند و بست از بالا باشد؟ رضا پهلوی گفت این اتوبوس درش باز است ما هم گفتیم این راه که این اتوبوس می رود به ته دره است. یک منطق قوی سیاسی پشت این یادداشت کوتاه است که حمید تقوایی می گوید و در همان مختصر نوشته استدلال هم می آورد. اگر سال ۵۷ حزبی مثل حزب کمونیست کارگری و مدیای اجتماعی قویی وجود داشت که مو را از ماست بیرون بکشد، آن شور تبدیل به شناخت بیشتر می شد و خمینی روی کار نمی آمد.
سردبیر این شماره نشریه ژورنال: کیوان جاوید
*سایت ژورنال را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید. در انتشار یادداشتهای ژورنال بکوشید journalfarsi.com