مندرج در ژورنال شماره ۳۵۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
بیست ساله بود که در سال ۵۹ به “قران مجید” سوگند پادشاهی یاد کرد که هروقت “تاییدات الهی شرایط آن را فراهم سازد” به عنوان پادشاه مشروطه حافظ قانون اساسی خواهد بود. از همانوقت سلطنت طلبان او را “رضاشاه دوم” خطاب کرده اند!
بعد از گذشت چهل سال در اسفند ۹۹ شاهزاده که دیده بود به جای “تاییدات الهی”، مردم علیه “حکومت الهی”، علیه “وارثین خدا” شورش کرده اند، اعلام کرد او هم علیه “میراثش شورش” کرده است! جمهوری را به پادشاهی ترجیح میدهد و حتی هوادارانش را نصیحت کرد که “ما تا زمانی که بخواهیم گوسفندوار عمل کنیم سر و کله چوپان ها هم پیدا خواهد شد.”
حواریونش کلی در باره کاراکتر دمکرات شاهزاده سخنسرایی کردند. جمهوریخواهان طیف راست هم کلی هیجان زده شدند که با از خودگذشتگی شاهزاده طیف راست صف متحدتری خواهد داشت.
انقلاب “زن زندگی آزادی” فرا رسید. انقلابی برای آزادی از هر شکلی از استبداد و دیکتاتوری؛ انقلابی برای ادب کردن عمامه دارانی که خود را به جای چوپان و مردم را به جای گوسفند میگذارند؛ انقلابی که خدا را بنده نیست چه برسد که چوپانی را گوسفند باشد؛ انقلابی که قطعا عمامه نمی پراند تا تاج بر سرگذارد.
در چنین وضعیتی انتظار میرفت شاهزاده حتی جمهوریخواهتر ظاهر شود. اما برعکس شده است. شاهزاده منظم رنگ عوض میکند. پشتک وارو میزند. یک روز جمهوریخواه پرمدعا و روز دیگر سطنت طلب خجول و یک در میان از پشت قواره جمهوریخواهش دم خروسی تاج بر سر ظاهر میشود!
رضا پهلوی در میان منگنه ای گیر کرده است. منگه عقل و دل. از یکطرف انقلابی رو به آینده در جریان است که گذشته را نمیتوان به آن فروخت. پس فرصت طلبی عاقلانه حکم میکند با لباس جمهوریخواهی آزادمنش و دمکرات ظاهر شد؛ چتر کذایی اتحاد در دست گرفت؛ با نیاز مردم برای اتحاد بازی کرد و با همان چتر بر دوش اعتبار سلبریتیهای خوشنام فرود آمد. اینجا ما با یک شاهزاده چترباز مواجه هستیم!
از طرف دیگر او شاهزاده است. دل در گرو سلطنت دارد؛ رویای تاج و تخت دست از سرش بر نمیدارد؛ مشاوران نوستالژیک دور و برش امیدوارش میکنند؛ تعدادی لمپن شاه اللهی هم با عربده “رهبر ما پهلویه، هر کی نگه اجنبیه” برای او نقش مردم را بازی می کنند و به شاهزاده شان احساس شاهی تزریق می کنند و او هم با دست تکان دادن آنها را تشویق می کند که به نقش پارازیتی در تجمعات خارج از کشور ادامه دهند!
در منگنه روانی این تناقضات است که رضا پهلوی در پاسخ به یک خبرنگاری در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ میگوید: “شاید بتوان راه نوآورانهای برای انتخاب مقام سلطنت پیدا کرد، به جای آن که شخصی که این جایگاه را پر میکند آن را به ارث ببرد.”
این پاسخ نشان میدهد که رضا پهلوی مدام زیر لحاف جمهوریخواهی رویای سطلنت خواهد دید تا اینکه انقلاب “زن، زندگی، آزادی” مردم را به قدرت برساند و رویای هرگونه حکومت مافوق مردم را به گذشته بسپارد.
سردبیر این شماره نشریه ژورنال: کیوان جاوید
*سایت ژورنال را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید. در انتشار یادداشتهای ژورنال بکوشید journalfarsi.com