محمود سریع‌القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی، در مصاحبه‌ای با برنامه نگاه۳۶۰ می‌گوید که "در آینده‌ی ایران نباید اجازه دهیم کسانی از طبقات فرودست وزیر خارجه یا وزیر اقتصاد شوند.

از “شوکت ایران” تا کابوس انقلاب – سیاوش آذری

نشریه ژورنال شماره ۱۱۷۳– فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه

محمود سریع‌القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی، در مصاحبه‌ای با برنامه نگاه۳۶۰ می‌گوید که “در آینده‌ی ایران نباید اجازه دهیم کسانی از طبقات فرودست وزیر خارجه یا وزیر اقتصاد شوند. این طبقات اگر سر کار بیایند، به دنبال جبران محرومیت‌های گذشته‌ی خودشان هستند، نه شوکت ایران.”

این سخنان بیانیه‌ای‌ست آغشته به ترس؛ ترسِ طبقهٔ حاکم از طبقه‌ای که حاکمیتش را در افق می‌بیند. حمله به طبقهٔ کارگر از موضع “علم اقتصاد” و “توسعه‌گرایی” نه تنها بیانگر نخوت و تحقیر طبقه‌ای‌ست که چرخ زندگی را می‌چرخاند، بلکه پرده از عیان‌شدن بحرانی برمی‌دارد که پنهان‌کردنی نیست: لرزش ستون‌های نظم اسلامی-سرمایه‌دارانهٔ موجود در مواجهه با خیزش‌های انقلابی آتی.

سریع‌القلم و هم‌قطارانش بهتر از هر کس می‌دانند که اقتصاد ایران نه به‌دست طبقهٔ کارگر، بلکه به‌دست الیگارشی مذهبی-نظامی‌ای اداره شده که بنیادهایش بر فساد، رانت، غارت منابع عمومی، تخریب محیط زیست و فقیرسازی سیستماتیک اکثریت جامعه استوار است. “شوکت ایران” چیزی نیست جز ادامهٔ همان نظم فاجعه‌باری که با خصوصی‌سازی افسارگسیخته، تاراج صندوق‌های بازنشستگی، و حذف نظام‌مند حمایت‌های اجتماعی هم‌چون یارانهٔ نان و درمان، کشور را به پرتگاه فروپاشی کشانده است.

این قشر، خود مظهر تاریخی همان چیزی‌اند که اکنون به کارگران نسبت می‌دهند: “بی‌کفایتی”، “سوءمدیریت”، و “اقتصاد رانتی”. آنان نگران پایان نظامی‌اند که حیاتش بر تحقیر، فقر، کار برده وار، و سلطهٔ سرمایهٔ الهی  استوار است. هشدار امثال سریع‌القلم، هشداری‌ست از سر آگاهی: آگاهی از این‌که خطر انقلاب نه خیالی دور، بلکه افقی نزدیک است.

سخن از این‌که کارگران اگر به قدرت برسند، محرومیت‌های تاریخی خود را “جبران” می‌کنند، آشکارا بیان ترس از برقراری عدالت اجتماعی‌ست. آنچه سریع‌القلم از آن به‌عنوان “ظرفیت ذهنی” طبقات فرودست یاد می‌کند، ترجمهٔ آکادمیک همان نظمی است که حق حاکمیت را الهی می‌داند و علم را ابزار توجیه آن.

اما واقعیت این‌جاست: نه تنها طبقهٔ کارگر شایستگی ادارهٔ جامعه را دارد، بلکه دقیقاً تنها نیرویی‌ست که از دل تجربهٔ زیستهٔ ستم، استثمار و حاشیه‌رانده‌شدگی، می‌تواند نظمی نوین، انسانی، و برابر را بنا نهد.

این هراس آکادمیک، پژواک عینی لرزش نظم موجود است. از دل جنبش “زن، زندگی، آزادی” تا خیزش‌های سراسری زنان، کارگران، معلمان، بازنشستگان، بیکاران و جوانان، صدای انقلاب برخاسته است. انقلابی که با پرچم برابری، آزادی، پیش می‌رود و بنیان‌های نظم فاسد اسلامی-سرمایه‌دارانه را به لرزه انداخته است. بترسید و بلرزید: انقلاب نزدیک است!

 

 سردبیر این شماره: محسن ابراهیمی

وبسایت ژورنال:
journalfarsi.com
ایمیل: journalfarsi@gmail.com
اینستاگرام:
journalfarsi

واتسآپ: ۰۰۴۴۷۹۳۳۲۳۷۰۵۲

برای تداوم انتشار ژورنال لطفا کمک مالی کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *