مندرج در ژورنال شماره ۳۰۹ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
بنا بر آخرین آمار وزارت کار رژیم اسلامی طی یک سال از ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰ خط فقر دو برابر شده و تعداد فقیران کل کشور به یک سوم کل جمعیت افزایش یافته است. بنا بر همین گزارش انتظار می رود تا خط فقر برای سال ۱۴۰۱ به طور متوسط در کل کشور به طور سرانه ۲.۸۵ میلیون تومان، برای خانوار چهارنفره در حدود ۷.۷ میلیون تومان و برای ساکنان تهران حدود ۱۵ میلیون تومان باشد.
مسلما آمار واقعی بسیار بیش از این است اما همین آمار رسمی نیز به اندازه کافی گویاست و عمق و شدت خشونت اقتصادی تحمیل شده به توده مردم توسط حکومت اسلامی را برملا میسازد. این در حالی است که دست اندرکاران رژیم، از شخص خامنه ای گرفته تا سران ریز و درشت حکومت و مقربین بیت امام الدنگ و آقازاده ها بر کوهی از ثروت سوارند و سرمایه های نجومی بر جیب میزنند، میدزدند و چپاول می کنند.
اقتصاد مافیایی و خصولتی جمهوری اسلامی فاجعه ای تمام عیار است که همه چیز را در بر میگیرد. سوی دیگر این فاجعه انسانی، فاجعه زیست محیطی است که رانت خواری، جنگل خواری، دریا خواری، کوه خواری، اتلاف منابع آبی، خشک شدن دریاچه ها و تالابها و چپاول معادن و منابع زیرزمینی توسط باندهای مافیایی-اسلامی حاکم و اعوان و انصارشان بانی آن بوده و بر آن دامن میزند.
فقر، بیکاری، فساد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، تبعیض و نابرابری جز لایتجزای جامعه مبتنی بر روابط تولیدی سرمایه داری است اما در جامعه تحت سیطره رژیم اسلامی، رژیم جنبشی که برای در هم کوبیدن انقلاب مردم در سال ۵۷ در پاسخ به بحران سرمایه داری در ایران با پشتیبانی غرب و سرمایه داری جهانی به میدان رانده شده بود، ابعاد این نابرابری ها و خشونت اقتصادی بسیار فراتر و فاجعه آمیزتر از جوامع سرمایه داری “متعارف” است.
برقراری سرمایه داری “خوش خیم” و در شکل همین دموکراسی های نیم بند حاکم در جوامع غربی امروزی در کشوری مانند ایران و بنا بر حجم و بارآوری سرمایه ممکن نیست زیرا سرمایه در چنین کشوری تنها با فشار برای به تمکین کشاندن کامل طبقه کارگر و تمامی مزدبگیران و تشدید استثمار قادر به رقابت با دیگر سرمایه ها در سطح جهانی خواهد بود. بیش از ۴۳ سال حاکمیت جمهوری اسلامی و اوضاع فلاکتبار ناشی از آن، خود بزرگترین گواه بر این ادعا است.
انقلاب جاری در ایران برقراری آزادی و برابری در کلیه شئونات زندگی را در دستور خود گذاشته است؛ پرچم زن زندگی آزادی نشانه وقوف انقلاب و زنان و مردان انقلابی بر این امر است. انقلاب اجازه نخواهد داد تا اینبار هم به نام پرچم و تمامیت ارضی و مقدسات و خرافات ناسیونالیستی، قوم گرایانه و مذهبی به شکست کشانده شده و مطالباتش پایمال شود. تحقق این امر و شعار تنها با برقراری جامعه ای انسانی، جامعه ای برای بازگرداندنِ اختیار به انسان، جامعه ای بر مبنای اقتصاد سوسیالیستی با هدف تأمین رفاه، شادی، آزادی و برابری بی قید و شرط شهروندان و حاکمیت مستقیم مردم در تعیین سرنوشت خویش از طریق شوراها امکان پذیر است.
سردبیر این شماره نشریه ژورنال: سیاوش آذری
*سایت ژورنال را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید. در انتشار یادداشتهای ژورنال بکوشید journalfarsi.com