مندرج در ژورنال شماره ۳۲۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
انقلاب زن زندگی آزادی آشکارا انقلاب مردمی است که آقا بالا سر نمیخواهند و به همین دلیل در همان قدم اول بیگانگی خود را با طرفداران سلطنت و پادشاهی نشان داد. سلطنت طلبان هم این انقلاب و شعار محوری آن به مذاقشان خوش نیامد و با شعار مرد میهن آبادی سعی در خدشه دار کردن آن داشتند. و این قابل فهم بود. به زغم اینان این شعار چپ بود که همینطور هم هست. در سیستم ارزشی نظام شاهی، زن آنطور که محمدرضا پهلوی در یک مصاحبه گفته بود، عقلش کمتر از مرد است و حتی نمی تواند وارث تاج و تخت شاهی شود. اینان حتی از کلمه انقلاب وحشت داشتند و آن را هرج و مرج و خشونت می دانستند.
با ادامه انقلاب بناچار به دنبال آن روان شدند و سعی کردند حتی با شعار محوری این انقلاب همراهی کنند. رضا پهلوی که همیشه به سپاه پاسداران می بالید و بر حفظ این نیروی سرکوبگر و جنایتکار برای مقابله با “هرج و مرج” اصرار داشت وقتی دید که زیر فشار انقلاب دولتهای غربی نیز می خواهند سپاه را در لیست نیروهای تروریستی قرار دهند قدری عقب نشست و البته با اما و اگر با این امر همراهی کرد. در خارج کشور وضع اینان از این هم بدتر بود. در تظاهرات بزرگ برلین اینان چنان قافیه را بر خود تنگ دیدند که سلطنت طلب دو آتشه ای چون شهرام همایون بر سر و صورت خود کوبید و دیوانه وار به حامد اسماعیلیون حمله ور شد و از فرط ناراحتی که ایشان (حامد اسماعیلیون) به جای رضا پهلوی مورد توجه قرار گرفته است به عجز و ناله افتاد. در ادامه این بینوایی ها سعی کردند تظاهرات های خارج کشور را با صرف هزینه زیاد پرچم باران کنند و چون در این راه هم توفیقی نیافتند، همچون نیروهای حزب الله جمهوری اسلامی به تظاهرات دیگران در اینجا و آنجا حمله ورشدند، چاقو کشیدند و به عربده کشی پرداختند بطوریکه صدای آقای هالو (محمد رضا عالی پیام) را هم در آوردند و ایشان آنها را فالانژ و فاشیست خواند.
حالا پس از این همه ناکامی ها در قبل از انقلاب و در جریان انقلاب به این فکر افتاده اند که کارزار دادن وکالت خود به رضا پهلوی را راه بیندازند. این هیاهو هم همچون پروژه های فرشگرد و میثاق دوام چندانی نخواهد آورد. به اعتقاد من جامعه ایران آگاه تر و فهیم تر از آن است که بتوان با هیچ چسب سریشی امثال رضا پهلوی را بعنوان رهبر و وکیل مردم به آن چسباند. پر واضح است که باید چنین تقلا هایی را خنثی کرد. مردم در اعتراضات خیابانی خود منجمله در کردستان و سیستان و بلوچستان جواب این تقلاهای را با شعارهایی مثل”نه سلطنت، نه رهبری، دمکراسی برابری” داده اند.
دعوت من از همه فعالین اجتماعی و کنشگران مدنی این است برای پیشروی انقلاب هر چه بیشتر خواستها و مطالبات انسانی انقلاب را در بیانیه های خود اعلام کنند و با تکیه بر اتحاد و اراده جمعی مردم را به مبارزه نیرومند حول شعارهای رادیکال و انقلابی علیه جمهوری اسلامی دعوت کنند. این، بهمراه خنثی کردن مانع تراشی های نیروهای راست بر سر راه انقلاب و ترسیم هر چه شفاف تر افق چپ و انقلابی، بهترین پاسخ به این تقلاهای سلطنت طلبان است.
سردبیر این شماره نشریه ژورنال: سوسن صابری
*سایت ژورنال را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید. در انتشار یادداشتهای ژورنال بکوشید journalfarsi.com