مندرج در ژورنال شماره ۳۷۴ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
صبح روز سه شنبه اول فروردین ۱۴۰۲ به انتظار شکوفه و شراب و ترانه نشسته ایم، صبحی که شکست را شکست داده ایم و بهار زندگی را انتظار می کشیم. ما مردم ایران با سختی ها و رنج ها در افتاده، غم ها کشیده و در طوفان زیسته ایم. تاریخ زندگی ما تاراج شدن و در غم کشته هایمان نشستن بوده است، تاریخ هجوم ها و خونهای ریخته شده و به خاک سیاه نشستن.
نسل پشت نسل، ما عذاب دیده ایم، اما هر بار بلند شده و پشت دشمن را بخاک مالیده ایم. بقول شکیبی اصفهانی: “شبهای هجر را گذراندیم و زنده ایم/ ما را به سخت جانی خود این گمان نبود”.
آیا این شعر وصف حال همه ما نیست؟ وصف حال بازماندگان هزاران هزار جانباخته، بازماندگان هزاران اسیر به دار آویخته شده. آیا این بلای اجتماعی وصف حال کودکان، نوجوانان و جوانان به خون نشسته و بیشمار عزیزانی که نشکفته بدست جلادان حاکم بخاک افتاده اند نیست؟
بیشک عذاب زیادی کشیده ایم. مهسا را بی رحمانه از ما گرفتند، به دنبال این نازنین دخترِ مهربان، نیکا و سارینا و بعداً حدیث. و بعداً و بعداً و باز هم شلیک گلوله به قلب و سر آن بی کران عاشقانی که زندگی را می جُستند اما قلب عاشقشان در ابتدای زندگی به خون نشست.
اما در اولین روز سال جدید، سرخ پوش می شویم، سرخِ سرخ به رنگ طلوع خورشید در پس یک شب تیره. هر چند غمِ از دست دادن عزیزانمان اجازه خندیدن از ته دل را به ما نمی دهد و یارای مستانه رقصیدن را نداریم؛ هر چند عزا داریم، اما ما هستیم تا بجنگیم و این تاریخ خونبار مذهب زده و ضد بشری را برای همیشه به گور بسپاریم. ما می مانیم، آنها می روند. زندگی می ماند، پستی و زشتی و جنایت می رود.
بهار می آید و فصل یخبندان و شب های بلند طوفانی خواهد رفت. بهار! ای بهار زندگی، ما با امید به ساختن دنیایی به زیبایی لبخند و خنده و رقصِ همه کودکان در میدان آخرین نبرد هستیم. ما دستهایمان را در چشمه زلال زندگی خواهیم شُست و غم را در دریای خوشبختی غرق خواهیم کرد. زنده باد بهار زندگی، زنده باد انقلابِ زیبای “زن زندگی آزادی”.
سردبیر این شماره نشریه ژورنال: سیاوش آذری
*سایت ژورنال را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید. در انتشار یادداشتهای ژورنال بکوشید journalfarsi.com