مندرج در ژورنال شماره ۵۸۴ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
مادر دادخواه، مهسا یزدانی: “نمیدانستم سیاست چیست تا اینکه جنازۀ پسرم را آوردند.”
مهسا یزدانی مادر محمدجواد زاهدی است که در شهریور سال گذشته، در همان آغاز اعتراضات، در شهر ساری با گلوله به دست مأموران حکومت به قتل رسید. او فقط بیست سال داشت. مهسا یزدانی که فرزندش از پشت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته، به مراجع گوناگون شکایت برده؛ اما گوش شنوایی برای حرفهای او وجود ندارد. آخر حکومت که نمیگوید مأموران ما آتش به اختیارند. نمیگوید ما با زندگی و شادی و جوانی سر جنگ داریم؛ بنابراین میگویند سر نخی نداریم. خانوادۀ دادخواه را تهدید میکنند و میخواهند که از شکایت و شکایت بازی و پیگیری واقعه دست بردارند.
مادر محمدجواد نمیداند چرا پاسخ سربالا میگیرد. به قول خودش او که اهل سیاست نیست. پیچیدگیهای حکومت و سیستم قضایی را که نمیداند. شاید قبل از این هیچوقت به دستگیری جوانان و فعالین فکر هم نکرده بوده. او داشت زندگیاش را میکرد. او منتظر است تا پاسخی به دادش بدهند. او پاسخ گرفت. جوابش سیزده سال زندان است. پاسخ مهسا به اینکه چرا و چه کسی فرزند مرا از پشت با ۹۶ گلولۀ ساچمهای زده، اشد مجازات است. به او گفتهاند تبلیغ علیه نظام و به رهبری توهین کرده است.
تجربۀ بسیار سنگین و بسیار تلخی مهسا و انسانهایی مثل او را به سیاست میکشاند. حالا مهسا میداند که زندگی تحت حاکمیت رژیم اسلامی ایران همه چیز را سیاسی میکند و به هر بخشی اعتراض کنی و بگویی “نه” توهین به نظام است و تبلیغ علیه نظام. فعالیتی براندازانه و ضد حکومت است. در جامعهای که ساختهاند انتخاب معنی ندارد. خندیدن با صدای بلند، انتخاب رنگها، بوسیدن و عاشق شدن، داشتن حیوان خانگی، و هر آنچه بتواند حالت را خوب کند سیاسی و ضد نظام و توهین به رهبری است. ایکاش لازم نبود برای هر چیز کوچکی بجنگیم. ایکاش لازم نبود “سیاسی” باشیم.
مهسا برای دادخواهیاش به مدیا و به فضای مجازی روی آورده. مطمئناً پاسخ میگیرد. هر جا و به هر صورتی که میتوانیم باید جنبش دادخواهی را تقویت کنیم. صدای مهسا یزدانی و همۀ دادخواهان باشیم. این گستاخی حکومت نسبت به مادر دادخواه نباید بیپاسخ بماند.
سردبیر این شماره: سیاوش آذری
*سایت ژورنال را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید. در انتشار یادداشتهای ژورنال بکوشید journalfarsi.com