مندرج در ژورنال شماره ۶۱۴ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
بسیاری از ما نه آشنایی از نزدیک با رضا رسایی و مجاهد کورکور داریم و نه از قبل آنها را میشناختیم. ولی چرا خیلیها از ما با آنها که الان در سلولهای مرگ جمهوری اسلامی در انتظار اعدام هستند احساس همبستگی میکنیم؟ چون سرنوشت و زندگی آنها شبیه ماست. ما همه گرفتار رژیمی هستیم که مرگ و نیستی برایمان به ارمغان آورده است و وقتی هم علیه این وضعیت اعتراض میکنیم دستگیرمان میکنند و هر بار شماری از ما را با هزار و یک اتهام ساختگی و دروغین میخواهند به بالای چوبه دار ببرند. به چه جرمی؟ به جرم حقخواهی؟ به جرم اینکه آزادی میخواهیم و نمیخواهیم در بدبختی و فقر زندگی کنیم.
مادر رضا رسایی در ویدئویی گفته که بچهاش را با بدبختی و خوندل بزرگ کرده و نانآورش بوده است. مادر مجاهد کورکور هم میگوید فرزندش بیگناه است. یعنی شما رذلتر از جمهوری اسلامی در این دنیا نمیتوانید پیدا کنید که قاتلان حرفهای خودشان ماشین حامل کیان پیرفلک و خانوادهاش را به گلوله ببندند و کیان ما را بکُشند و آنوقت بگویند که قاتل مجاهد کورکور است! ما در چهره مجاهد و رضا زندگی خودمان را میبینیم. انسانهای شریفی که نمیخواستند و نمیخواهند زیر بار خفقان و بی حقوقی له شوند و حقشان را فریاد زدند.
همین حس همدردی و همین احساس همبستگی است که میتواند و باید به یک نیروی قدرتمند تبدیل شود و رضا رسایی و مجاهد کورکور را از مرگ قطعی نجات دهد. این یعنی چه؟ یعنی اینکه در کوچه و خیابان، در مدرسه و دانشگاه، در اداره و کارخانه و در محل کار و محلات و شبکههای اجتماعی ما صدای این دو جوان شویم و با اعدام آنها مخالفت کنیم. یعنی اینکه اکثریت مردم باید به میدان بیایند و به اعدام نه بگویند و خواهان لغو فوری احکام اعدام رضا و مجاهد شوند.
سونامی اعتراض تنها راهی است که میتواند سلاح مرگبار اعدام رژیم اسلامی را خنثی کند. تا اینجا محکومیت به اعدام رضا و مجاهد با موجی از اعتراض روبرو بوده است. ولی این هنوز کافی نیست. صدای ما باید بلندتر شود. آنقدر بلند که بگوش رضا و مجاهد در زندان برسد و رژیم اعدام را از عاقبت کاری که میخواهد بکند به وحشت بیندازد.
سردبیر این شماره: آذر پویا
سایت ژورنال را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید. در انتشار یادداشتهای ژورنال بکوشید journalfarsi.com