مندرج در ژورنال شماره ۵۱۴ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
یکی از خوانندگان ژورنال نوشتهاند: “خواستهای قلبی احزاب کمونیست را میشود قبول کرد چون میخواهند در قلبها و افکار اکثرمردم جا داشته باشند. اما اکثریت جامعه حتی کارگران بیخبر از کمونیسم هستند.
میشود اینطور گفت که اکثریت مردم بدلیل بدعمل کردن مذهبیون از دین بریدند اما اگرتصور کنیم به کمونیسم پیوستند اشتباه است .احزاب مدعی کی وچطور فعالیت تشکیلاتی کردند تا بتوانند نظراتشون را جا بیندازند؟ و اینکه صرف طرفدار طبقه کارگر بودن و بیانیه بدفاع از حقوق کارگرصادرکردن کافی نیست. اگررفراندوم برگزار شود شاید قشراندکی کمونیسم را بپذیرند اما در اکثریت قرارگرفتن احزاب کمونیست ممکن نیست. من این پذیرش را در جامعه نمیبینم .ضمنا من خودم از طبقه کارگر هستم.”
اصغر کریمی: روشن است که در حالت عادی در ایران و در همه جوامع دنیا افکار طبقه حاکم، و نه فقط حکومت، کم و بیش در میان مردم دست بالا دارد. حتی در مورد کمونیسم هم مردم روایت طبقه حاکم بیشتر به گوششان خورده تا روایت درست از کمونیسم. موقع طغیانهای اجتماعی و انقلابات به سرعت نه تنها روحیات بلکه افکار مردم تغییر میکند و آگاهی سیاسیشان در هر روز انقلابی به اندازه چند سال رشد میکند. مشخصا در ایران بدلیل پیشروی مبارزه و انقلاب و نفرت مردم از حکومت و بنیادهای آن، بدلیل اینکه در یک حالت عادی قرار نداریم، مردم نه تنها از مذهب بلکه از خیلی افکاری که به آنها حقنه شده است فاصله گرفته و در مقابل آن قرار گرفتهاند. بعنوان مثال نفوذ و موقعیت جریانات راست و مشخصا جریان سلطنتطلب و گفتمانها و مقدسات و مواضع سیاسی آنها در طول یکسال انقلاب بشدت کاهش یافته و جامعه بیش از پیش به چپ چرخیده است. به چپ چرخیده نه اینکه این بخش عظیم جامعه کمونیسم را انتخاب کرده باشند. بعلاوه لازم نیست مردم اول کمونیسم را انتخاب کنند تا رهبری حزب را بپذیرند. اگر در جریان سرنگونی معلوم شود که بیش از هر جریانی این حزب کمونیست کارگری است که حرف دل مردم را میزند و در خط مقدم جنبش سرنگونی قرار گرفته است، آنوقت مردم کرور کرور برنامه حزب و اهداف کمونیستیاش را هم خواهند پذیرفت.
میگویید مردم از دین بریدهاند. روشن است که بریدن از دین به معنی کمونیست شدن نیست اما یک قدم مهم به طرف آن است. مردمی که از خرافه کنده میشوند گوششان بسرعت برای شنیدن عقاید پیشرو و انسانگرایانه باز میشود و در ایران باز شده است.
اشاره کردهاید به رفراندم و اینکه اکثریت به کمونیسم رای نمیدهند. اگر در مورد لیبرالیسم یا سوسیال دمکراسی یا ناسیونالیسم هم رایگیری شود بخش خیلی کوچکی از جامعه ممکن است به آنها رای بدهند. اما رفراندم هیچگاه بر سر افکار و عقاید نیست بر سر برنامه سیاسی است.
اما اجازه بدهید بگویم کمونیسمی که ما میگوییم. کمونیسم چیز پیچیدهای نیست. لازم نیست ده جلد کتاب در مورد کمونیسم خوانده باشید و تاریخ کمونیسم را بشناسید تا کمونیست باشید. هر کس عدالت و رفاه و آزادی میخواهد و میخواهد همه همنوعانش خوشبخت باشند کمونیست است. اگر شما منصف باشید، اگر دلتان از ظلمى که به کسى میشود، به درد میاید یا از فقر کسى ناراحت میشوید کمونیست هستید. این کمونیسم ماست. به این معنی اکثریت مردم کمونیستند و خودشان نمیدانند. در درون هر انسان شریفی یک کمونیست دو آتشه نهفته است که زیر بار تفکرات طبقه حاکم مثل مذهب و قومپرستی و نژادپرستى و شوینیسم مدفون شده است. کمونیسم یک خاصیت جهانشمول همه ماست که مرز نمیشناسد. آن خاصیتی است که اکثریت شهروندان این کره خاکی را به هم پیوند میدهد. کمونیسم اسم دیگرى براى انسانیت، برابرىطلبى و آزادیخواهى است.
این کمونیسم در ایران امروز به یک جنبش وسیع اجتماعی تبدیل شده است. بسیاری از فعالین کارگری، دانشجویی، معلمان و بازنشستگان و اقشار دیگر مردم، که نقش مهمی در هدایت اعتراضات و اعتصابات و در فضای اطراف زندگی خود دارند، خود را کمونیست میدانند. دقیقا به این دلیل است که شما شعارهای قومپرستانه و شوینیستی و ناسیونالیستی در تجمعات نمیبینید. اگر افکار بورژوایی و ضد کمونیستی دست بالا داشت تظاهراتها پر از شعارهای میهنپرستانه و قومپرستانه بود. در مورد ابوموسی و کورش و علیه این ملت و آن ملت بود. بیجهت نیست که اکثر قریب به اتفاق منشورها و بیانیههای تشکلهای مختلف محتوایی کاملا برابریطلبانه و عدالتخواهانه دارند. مردم درمان رایگان و تحصیل رایگان میخواهند و با حقوقهای نجومی مخالفند، با مفتخوری و استثمار و هر نوع تبعیضی مخالفند، طرفدار حقوق کودک و علیه اعدام و برابری زن و مرد هستند. اینها همه مطالباتی تماما کمونیستی است. حالا بنظر شما سر اینها رفراندم شود اکثریت بالایی رای مثبت نمیدهند؟ خاستگاه این مطالبات ناسیونالیستی و بورژوایی نیست چپ و سوسیالیستی است. اینقدر این گرایش در جامعه قوی است که رضا پهلوی یعنی اصلیترین چهره جریانات بورژوایی هم میگوید تا بیست سال پس از سرنگونی جمهوری اسلامی حکومت دست سوسیالیستها میافتد.
سردبیر این شماره نشریه ژورنال: کیوان جاوید
*سایت ژورنال را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید. در انتشار یادداشتهای ژورنال بکوشید journalfarsi.com