مندرج در ژورنال شماره ۲۶۰ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
مسئله و هدف هر انقلاب در وهله اول به زیر کشیدن نظام حاکم است. انقلاب یعنی به خیابان ریختن، جنگیدن با نیروی های مسلح و هیچ قول و قراری را از حاکمیت نپذیرفتن. انقلاب ۵۷ نیز همین بود. در سال ۵۷ نیز وقتی مردم علیه وضع موجود و وجود زندان و اعدام و فقر و دیکتاتوری به میدان آمدند، از درون حاکمیت و شخص شاه صدای انقلاب شنیده شد و قول بهبود و اصلاحات و تغییر دادند. به این منظور امیر عباس هویدا از نخست وزیری عزل و زندانی شد. ابتدا جمشید آموزگار، در ادامه شریف امامی و بعدا ازهاری نخست وزیر شد. نهایتا وقتی حکومت پهلوی مشاهده کرد کسی که در کنار حاکمیت بوده نمیتواند مورد تایید مردم باشد، بیرون از حاکمیت شاپور بختیار را به صحنه آورده و پست نخست وزیری را به او تحویل دادند. وعده بختیار، “شاه سلطنت کند نه حکومت” بود. یعنی تا این حد پیش رفتند که قدرت اجرایی و دخالت مستقیم شاه را در امر سازماندهی دولت بگیرند و یک پست تشریفاتی به او بدهند، این امتیازی بود که قرار بود به انقلاب بدهند تا ارتش و مجلس و کل بافت حاکمیت دست نخورده بماند. جامعه در برابر این عقب نشینی تاکتیکی رژیم پهلوی کوتاه نیامد. شعار آن روزهای انقلاب این بود: “ما میگیم خر نمیخوایم پالون خر عوض میشه/ ما میگیم شاه نمی خوایم نخست وزیر عوض میشه.”
بساط سلطنت نهایتا با قیام بهمن در هم پیچیده شد و نظام شاهنشاهی سرنگون گردید. این را هم اضافه کنیم که در ۲۱ و ۲۲ بهمن وقتی مردم به پادگانها حمله می کردند و با اسلحه هایی که به غنیمت گرفته می شد، مراکز نظامی، رادیو تلویزیون و مراکز حساس دولتی را یکی پس از دیگر به تصرف خود در می آورند، آخوندهای مدافع خمینی منظما از بلندگوهای دستی خود فریاد می زدند: “آقا (خمینی) دستور قیام نداده”. اما قیام دیگر منتظر دستور کسی نبود. انقلاب دستورش را از خیابان می گرفت.
گفته می شود و ما بارها شنیده ایم که انقلاب ۵۷ اشتباه بود. این موضوعی است که در این یادداشت تحت نام قطار انقلاب و ایستگاه های بین راه به آن می پردازیم.
همانطور که گفتیم مسئله فوری و لازم هر انقلاب سرنگونی دولت است. مقابله با نیروی مسلح و جنگ خیابانی و عقب راندن نیروی های مسلح. اولین اقدام مقابله با دشمن تا دندان مسلح، بسیج هر چه بیشتر نیرو و اتحاد بر سر سرنگون کردن حکومت است. شعار روز مردم ایران برای عقب راندن دشمن: مرگ بر دیکتاتور است. این شعار محوری همه مردم ایران است. شعار مرگ بر خامنه ای و مرگ بر دیکتاتور در واقع گردآوری نیروی بیشتر را مد نظر دارد. بسیج نیرو و در صحنه بودن و سازمان دادن نبرد و جنگ و گریز خیابانی. شرکت کنندگان در میدان مبارزه فقط نیروی تظاهرات کنندگان و جوانان در حال نبرد نیستند، هر چند نیروی محرکه و بازوی قدرتمند انقلاب جوانانی هستند که در برابر جانیان خونریز می ایستند، مقاومت می کنند و دست به تعرض می زنند. جوانانی که هر آنچه حاکمیت در برابر آنها قرار داده است را می سوزانند و به خاکستر تبدیل می کنند. بازوی دیگر انقلاب، اعتصابات عمومی و سراسری است. اعتصاب کارگران مراکز تولیدی، اعتصاب معلمان و دانشجویان، اعتصاب بازار، اعتصاب مراکز خدمات عمومی، اعتصابات کامیون داران و غیره و غیره. در این روزهای سرنوشت ساز انقلاب هر نیرویی که به جمع مردم به منظور ضربه زدن به اقتدار حاکمیت اضافه شود قیام کنندگان آن را به فال نیک می گیرند و با آغوش باز از آن استقبال می کنند. قطار انقلاب در این مرحله با سرعت به سوی سرنگونی پیش می رود. اما همزمان این انقلاب باید سوخت خود را برای رسیدن به ایستگاه آخر تامین کند. سوخت انقلاب برای رسیدن به هدف و مقصد نهایی، خواسته ها و اهداف انقلاب است. اینجا به چند خواست فوری و اساسی که قادر باشد انقلاب را بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی به پیش ببرد اشاره می کنیم:
با به زیر کشیدن جمهوری اسلامی توده مردم نباید صحنه سیاست را ترک کنند. متشکل شدن مردم در شوراها و اعمال اراده آنها در سیاست و حاکمیت یک شرط ضروری برای رهائی جامعه از هر نوع ستم و تبعیض و بیحقوقی است. حکومت آتی باید حکومتی شورائی باشد. این دیگر یک اصل ثابت شده هر انقلابی است که نیروهای درگیر در نبرد با دولتِ حاکم فقط انقلابیون و مردم آزادیخواه و برابری طلب نیستند. احزاب و شخصیت ها و مدافعین نظام سرمایه داری نیز بعد از به زیر کشیدن شدن دولت حاکم فورا اعلام می کنند انقلاب پایان یافته است و از مردم می خواهند اسلحه ها را تحویل داده، خیابانها را ترک کرده و به خانه های خود بروند و منتظر تشکیل دولت موقت و انتقال قدرت به دولت بعدی باشند.
سرنگونی جمهوری اسلامی اولین و مهمترین ایستگاه قطار انقلاب است و نباید اجازه داد در این ایستگاه، این قطار باز ایستد. این اتفاقی است که برای انقلاب سال ۵۷ افتاد و عاقبت تلخ آن را همه مردم ایران با پوست و گوشت خود به عینه مشاهده کردند. بنابراین بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی حضور بی وقفه مردم در عرصه سیاست و در میدان بودن مهمترین اهرم ادامه انقلاب تا پیروزی نهایی است.
- تشکیل شوراها در همه کارخانه ها، محلات، ادارات، شهرها و در همه فعل و انفعالات سیاسی جامعه تضمین کننده ادامه انقلاب است.
- مسلح ماندن مردم تحت نظارت مستقیم شوراهای مردمی هرگونه بند و بست از بالا و سرکوب مردم را برای تثبیت یک سیستم جدید “آقا بالاسر” از بین می برد.
- لغو مذهب رسمی و جدائی کامل مذهب از دولت، از سیستم قضائی و از آموزش و پرورش. آزادی کامل مذهب و بی مذهبی بعنوان عقیده و امر خصوصی افراد.
- رهایی کامل و بی اما و اگر زن از قید هرگونه حجاب تحمیلی، مذهب و مردسالاری و برابری کامل حقوقی و سیاسی در همه عرصه های حیات اجتماعی. زنان حق دارند برای هر مقام و منصب سیاسی و دولتی کاندید یا انتخاب شوند.
- به رسمیت شناسی حقوق مساوی برای همه شهروندان کشور مستقل از مذهب، زبان، جنسیت، گرایشات جنسی، ملیت و تابعیت.
- تامین فوری مبرم ترین نیازهای رفاهی جامعه. افزایش فوری دستمزد و حقوق متناسب با سطح هزینه ها و منطبق با آخرین استانداردهای زندگی امروز. رایگان کردن فوری طب و آموزش و پرورش.
نهایتا ایستگاه آخر انقلاب برچیده شدن سیستم بردگی مزدی است. سود اندازی و بهره کشی و بردگی مزدی با رفاه و آزادی و خوشبختی اکثریت قریب به اتفاق مردم در ایران و در همه جا مغایر است. رفاه توده مردم با حفظ نظام سرمایه که در ایران و همه کشورها بجز ریاضت کشی اقتصادی و گرانی و بیکاری ارمغانی برای مردم ندارد، امکان پذیر نیست. از نظر سیاسی و اجتماعی نیز بیحقوقی و بی اختیاری توده مردم از ویژگیهای ساختاری نظام سرمایه داری در همه کشورها است. مشخصا در ایران فقر و محرومیت و دیکتاتوری و توحشی که در چهار دهه گذشته جامعه را به صلابه کشیده از ملزومات حفظ سلطه سرمایه است. نباید اجازه داد این شرایط این بار تحت لوای دیگری، مثلا ملی گرایی و ناسیونالیسم بجای اسلامیسم، ادامه پیدا کند. انسانیت و مدرنیسم و آخرین دستاوردهای تمدن بشری، و آزادی و برابری و رفاه همه شهروندان، باید در محور نظام سیاسی و اقتصادی ایران قرار بگیرد و این یعنی نظام آتی باید نظامی سوسیالیستی باشد.
قطار انقلاب از روز شروع تا آخرین روز حرکتش به سوی پیروزی ایستگاه هایی دارد. نباید در هیچ ایستگاه سر راه متوقف شد. هدف، رسیدن به آخرین ایستگاه انقلاب است. یعنی آزادی، برابری و رهایی انسان از شر یک نظام نابرابر سیاسی، اقتصادی و پایان دادن به دیکتاتوری و سلطه نظام سرمایه داری.
سردبیر این شماره نشریه ژورنال: کیوان جاوید
*سایت ژورنال را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید. در انتشار یادداشتهای ژورنال بکوشید journalfarsi.com