مندرج در ژورنال شماره ۶۰۸ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
انگار حافظ همین حالا در کنار ما ایستاده است و میگوید: “شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها”. یا شاید ما هنوز در زندان آن تاریخ ۷۰۰ سال پیش هستیم که حافظ در آن روزگار میزیسته است. این ماشین زمان است که از حال به گذشته رفته است یا فقط تکرار بی توقف زندگی ما است که از یلدا فقط تیرگی و سیاهی اجتماعی آن نصیب ما شده است؟
یک خط مشترک، امروز ما را به زمانه حافظ وصل میکند و آن هم وجود یک دین، و یک مذهب تاریکاندیش به نام اسلام است که اسم و تاریخ و فلسفه وجودیاش با اسارت و عزا و کشتار گرهخورده است.
این اما قسمت تاریک ماهگرفتگی است که مانع رسیدن آفتاب زندگی به ما میشود. آنسوی دیگر تکاپوی بیوقفه برای زندگی است. آنسوی ماتم و رخت سیاهی که بر تن ما کردهاند، روییدن از دل انجماد و سرمای کشنده است که شگفتیساز میشود. این امید و باور به سر برآوردن نهال سبز زندگی است که با تکاپو و تلاش ما به بار مینشیند و جهان را غرق زیبایی و طراوت و نور میکند.
در یلدای امسال جای هزاران عزیز جانباخته ما خالی است. بر فراز این درازترین شب سال یاد عزیز جانباخته ما یلدا آقا فضلی را گرامی میداریم که شب یلدای ۱۴۰۱ شب چهلم او شد و یاد عزیز آرمیتای جوان که شور بود و جسارت بود و زندگی گرامی میداریم که گفت: “تاریکترین شب نیز پایان خواهد یافت و خورشید خواهد درخشید”.
در امتداد انقلابمان، این ناخدای آزادی است که با سلاح شادی و رقص و آرمانهای انسانی در نبرد با خدای مرگ و تاریکی پرچم زندگی را برافراشتهتر میکند و اعلام میکند این دنیای ما است و به دستش میگیریم و یلداهای زندگی را برای همیشه پاس میداریم. در یلدای امسال یاد عزیز جانباختگان انقلابمان را گرامی بداریم و در راه سرنگونی حکومت تباهیها متحدتر شویم.
سردبیر این شماره: آذر پویا
سایت ژورنال را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید. در انتشار یادداشتهای ژورنال بکوشید journalfarsi.com